ايجاد واحدهاي رشد براي توسعه مناطق روستايي

تجربه ايجاد مراکز رشد در پارک هاي علم و فناوري يکي از گام هاي موفق و اميدبخش وزرات علوم، تحقيقات و فناوري براي پاسخگويي به برخي از نيازهاي کلان و مرتبط با حوزه ماموريت خود بوده است.
به اين ترتيب مسائلي نظير؛ ارتباط دانشگاه و صنعت، کارآفريني و اشتغا لزايي مبتني بر يافته هاي تحقيقاتي، تکميل حلقه هاي تحقيق تا توليد و ايجاد ارتباطي منسجم بين آنها، توجه به نيازهاي بالفعل کشور در مطالعات و تحقيقات جاري مراکز آموزش عالي و پيگيري نظام اقتصاد دانايي محور در مسير حل شدن قرارگرفته اند.
اين تجربه که تلاشي در جهت بومي سازي گام هاي نوين کشورهاي پيشرفته در توسعه پا به پاي علم و فناوري ميباشد در صورت موفقيت مي تواند موجب حل بسياري از مشکلات موجود گردد.
در راستاي تداوم اصلاحات ساختاري تا تحقق توسعه پايدار براي حل ساير مشکلات کلان کشور نيز مي توان راه حل هاي نويني انديشيد.
از آنجاييکه توسعه جامع در گرو حل شبکه مسائل اساسي کشور است و بدون پرداختن به آن رشد واقعي ميسر نخواهد شد لازم است نسبت به گره گشايي از مشکلات فراگير کشور چاره جويي مناسبي صورت پذيرد و پس از ريشه يابي دقيق با طراحي راهکارهايي مؤثر تهديدات ناشي از آن به فرصت ايجاد تحولي اساسي مبدل گردد.
توزيع ناعادلانه امکانات باعث شده است بسياري از روستاهاي کشور از رونق زندگي توليدي محروم گردند و به دلايل مختلف در حاشيه مهجوريت و محروميت قرار گيرند، اين واقعيت تلخ منشا مهاجرت بي رويه روستائيان به شهرها و در نتيجه توليد مشکلات مختلفي در مناطق شهري شده است بطوريکه در شرايط فعلي حل آنها در کوتاه مدت غير قابل تصور بنظر مي رسد. روستاهاييکه بايستي کانون تلاش و توليد و مرکز جوش و خروش جوانان با صفا باشند به سراي سالمندان تبديل شده اند.
جواناني که بايد در روستا به توليد محصول بپردازند در شهرها مايه مشکل و ناهنجاريهاي گوناگون هستند.
بررسي فعاليت هاي صورت گرفته در ارتباط با توسعه روستايي در سالهاي گذشته نشان مي دهد که فعاليت هاي زيادي در اين رابطه صورت گرفته است؛ براي نمونه فقط در سال 82 ؛ اعتباري معادل 8890 ميليون ريال در بخش تحقيقات توسعه روستايي هزينه شده است1، با بررسي تلاشهاي صورت گرفته دريافت مي شود که جاي دو رويکرد اساسي خالي است که در اين طرح به عنوان رويکردهاي کليدي در طراحي سازوکار واحدهاي رشد لحاظ شده اند. اين دو رويکرد شامل :
– تلاش براي بومي سازي و استقرار نظام مديريت رشد و توسعه در مناطق روستايي – جامع نگري همزمان و متمرکز به ابعاد اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي توسعه روستاها مي باشند.
فقدان نظام مناسب براي مديريت بومي روستاها منجر شده است تا با وجود تلاشهاي زيادي که صورت گرفته هنوز شاهد حرکت قابل توجهي در توسعه روستاها نباشيم و ايجاد زيرساخت هاي عمراني نظير آب و برق و… بدون بومي سازي نظامي که متولي رشد و توسعه همه جانبه روستاها باشد نتوانسته است بار توسعه روستاها را بر دوش کشد، و هنوز الگويي براي مديريت روستاها وجود ندارد، در صورت ايجاد اين نظام تخصصي و توجه دقيق و مسئولانه به ابعاد مختلف و به هم پيوسته زندگي در روستا مي توان ظرفيت هاي زندگي بهتر را شناسايي و احياء نمود. فضاي روستاها را به سمت رونق گرفتن و افزايش سطح درآمدهاي اقتصادي و معنوي پيش برد.
از آنجايي که در شرايط حاضر نظام توسعه جوامع در شهرها مستقر و متمرکز شده است، به نظر ميرسد يکي از الزامات توسعه جامع اين است که تفکر نهادمند شدن توسعه روستاها به جريان افتد و شهرها با عنوان موتور توسعه  روستاها نقشي اساسي تر را ايفا نمايند  با توجه به اينکه کشور ما با مسائل بالفعل متعددي؛ نظير وجود انبوه متخصصان جوياي کار و با انگيزه، کمبود ظرفيتهاي اشتغال و هزينه بر بودن آن در مناطق شهري، مهاجرت جوانان روستايي به شهرها، کمبود بازدهي زندگي در روستاها، نبود توان تخصصي در اداره زندگي روستاييان و… درگير مي باشد حل اين مسائل اقتضا ميکند تا به مدد الهي راهکاري طراحي شود که تهديد هاي ناشي از اين شرايط را به فرصت و ضعف ها را به قوت تبديل نمايد.
در همين راستا ايجاد واحدهاي رشد روستايي به عنوان راهکاري براي دست يابي به اين هدف استراتژيک ارائه مي گردد.
معرفي واحدهاي رشد
واحدهاي رشد روستايي نظير مراکز رشد فناوري، يک سازمان کوچک حرفه اي با طراحي نوين مي باشند که با دريافت تسهيلات دولتي در مسير احياء ظرفيت هاي توسعه روستايي به صورت ميداني فعاليت مي نمايند. در طول دوران استقرار و فعاليت واحدهاي رشد در هر منطقه روستايي با بکارگيري عوامل مختلف علمي، اقتصادي، و فرهنگي – اجتماعي و حمايت از صاحبان ايده هاي نو و فناورانه روستايي موجب افزايش بهره وري در ابعاد مختلف زندگي مي گردند به اين ترتيب واحدهاي رشد نقش خطيري در زنده کردن جريان توليد، کار و تلاش و يافتن ظرفيتهاي پيدا و پنهان شغلي در اين جوامع بر دوش خواهند داشت.
هر واحد رشد پس از شناسايي مراکز روستايي مناسب براي استقرار و هماهنگي هاي مربوطه و تهيه طرح توجيهي مناسب براي توسعه آنجا با استقرار در آنجا فعاليتهاي خود را آغاز مي نمايد. با توجه به توزيع جغرافيايي روستاهاي کشور يک واحد رشد با استقرار در يک روستاي مرکزي مي تواند مسئوليت رشد چندين روستاي اطراف آنرا را بر عهده گيرد.
اصلي ترين راهبرد واحدهاي رشد روستايي آموزش عملي، ميداني و جامع روستائيان مي باشد. اين آموزش ها با مشارکت در فعاليت ها و همکاري هاي جدي در محيط زندگي اجرا مي شوند. اين رويکرد که مورد توصيه کارشناسان و سازمان هاي بين المللي توسعه روستايي است مورد حمايت هاي مالي نيز قرار مي گيرند.
واحدهاي رشد با تقويت انگيزه ها براي کار توليدي، بهبود و اصلاح روشها و رفتارکاري و توسعه اخلاق اجتماعي، آموزش علوم و فنوني که مردم را توانمند مي کنند و . . . خدمات خود را به روستائيان ارائه مي نمايند.
بنابراين واحدهاي رشد برنامه هاي خود را جهت رسيدن به اهداف زير ساماندهي مي نمايند:
– حمايت از صاحبان ايده هاي نوي شغلي و پشتيباني علمي، مالي و حقوقي آنها- کمک کارشناسي در يافتن ظرفيتهاي اشتغال – افزايش سطح درآمد خانواده ها با محقق نمودن آموزش در کنار مزرعه و ارائه خدمات کارشناسي به روستاييان – طراحي، استقرار و بومي سازي نظام مديريت توسعه در روستاها، با عنايت به شاخص هاي بومي بودن، پايداري و کارآيي – توسعه فرهنگ ديني در روستاها، افزايش مشارکت و حضور در برنامه هاي عبادي و فرهنگي؛ بخصوص نماز و زکات به عنوان دو شاخص اصلي در اين زمينه – ارتقاي سطح علمي و فني روستائيان، ترويج فرهنگ کار علمي و استفاده از ظرفيت هاي کارشناسي در امورات زندگي و تلاش براي دست يابي استقرار لااقل هاي نظام آموزش عمومي در ابعاد فرهنگي، اجتماعي، شغلي و آموزش هاي متوسطه – افزايش ميزان همکاريهاي اجتماعي در روستاها، مشارکت در فعاليتها، کاهش ميزان اختلافات و – بازسازي محيط و فضاي روستا پيگيري به هدف تسريع در روند اجراي طرح هاي عمراني نظير؛ جاده، درمانگاه؛ مخابرات و… – تقويت سطح و تبيين مطالبات واقعي روستاها نسبت به نهادها و سازما نهاي مسئول با بکارگيري توان کارشناسي و تخصصي موجود در واحدهاي رشد.
رسالت اصلي واحدهاي رشد روستايي
اصلي ترين رسالت اين واحدها ارتقاء سطح زندگي مردم مي باشد که راهبرد اصلي براي تحقق آن استفاده از دستآوردهاي علمي و فناوري و بکارگيري آن از طريق آموزش در محيط کار مي باشد. با توجه به تنوع مشاغل روستاها و تعدد عوامل و مسائل مرتبط با آن، که تا کنون بر اساس تجربه هاي سنتي در جريان بوده است، منضم شدن نگاه تخصصي واحدهاي رشد به روستاها مي تواند منجر به تحولات سازنده اي گردد.
از سوي ديگر روستاها براي دريافت انواع و اقسام خدمات علمي و اعتبارات اختصاص يافته به مراکز رشد محيطي بکر و تشنه مي باشند از اين روي پيش بيني مي گردد تا آموزش ها وفرصت هاي ايجاد شده توسط واحدهاي رشد با استقبال و پذيرش بالاتري نسبت به شهرها مواجه گردند طوريکه که هم ايجاد يک فرصت شغلي در روستا هزينه کمتري مورد نياز مي باشد و هم فرايند تجاري شدن آن کوتاهتر خواهد بود.
بخش ديگري از رسالت واحدهاي رشد پيگيري جريان توسعه همه جانبه در مناطق روستايي است که با بکارگيري آخرين يافته هاي علمي و استفاده از پتانسيل بخش خصوصي دنبال مي گردد. در اين راستا برنامه ها وفعاليت هاي هر واحد رشد در ابعاد زير تنظيم مي گردد:
– غني سازي شغلي در بخشهاي کشاورزي، دامپروري، صنايع روستايي،… که نتيجه آن افزايش بهره وري و بازدهي فعاليت هاي روزمره روستائيان مي باشد.
– غني سازي فرهنگي و اجتماعي، در بخش هاي مذهبي، اجتماعي و… که نتيجه آن ارتقاء سطح معنويت در زندگي و کاهش مشکلات فرهنگي و اجتماعي در روستاهاست.
– غني سازي بهداشت و درمان و سلامت خانواده ها و محيط که نتيجه آن افزايش سلامت و کاهش مشکلات ناشي از فقربهداشت و امکانات پزشکي است.
– ايجاد و بومي سازي نظام مديريت روستايي که در نتيجه آن در روستاها تشکيلات مديريت توسعه و حل و فصل محلي مسائل ومشکلات صورت مي پذيرد و روستاها با سطحي از استقلال نسبت به شهرها دست يابند.
– کمک به ايجاد زيرساخت ها عمراني درروستاها

ساختار واحدهاي رشد روستايي
اين واحدها علاوه بر اينکه عوامل انساني کارآمدي را در اختيار خواهند داشت امکانات لازم براي انجام وظايف محوله در مناطق روستايي را نيز دارا هستند.
از حيث نيروي انساني، واحدهاي رشد بايد تخصصهاي لازم براي تامين نيازهاي اصلي توسعه روستاها را تامين کنند. با توجه به اينکه ايجاد چنين تيمهايي مشکل به نظر مي رسد با تدوين سرفصلهاي اصلي هر فعاليت و تهيه پکيج هاي توجيهي و آموزشي بر اساس آنها و ارائه آن به واحدهاي رشد در قالب برنامه هاي آموزش، اين امر را تسهيل م ينمايد.
لااقل هاي تجهيزات و لوازم مورد نياز براي واحدهاي رشد شامل؛ منابع و تجهيزات آموزشي سيار، وسايل ارتباط جمعي و وسايل نقليه مي باشند.
بهتر است در هر واحد رشد بخشي ازنيروهاي ستادي و کارشناسي از مراکز روستايي هدف تامين گردند.

چرخه ايجاد تا فعال سازي واحدهاي رشد
در مرحله الگوسازي وظيفه؛ جذب، گزينش، آموزش و تربيت واحدهاي رشد تا رسيدن به سطح قابل قبولي از اثر بخشي بر عهده پارک هاي علم و فناوري يا مراکز رشد فناوري يا مراکز آموزش عالي تخصصي مي باشد. پس از طي آموزش هاي لازم، واحدهاي رشد در روستاهاي مورد نظر مستقرمي گردند. در طي دوران ارائه خدمات به روستاها مسئوليت نظارت بر اجرا به دستگاه مؤسس يعني پارک هاي علم و فناوري مي باشد.
واحدهاي رشد در صورت دستيابي به اهداف پيش بيني شده در دراز مدت مي توانند به منزله بنگاههاي اقتصادي فرهنگي توانمندي در اختيار سازمان هاي متولي توسعه روستايي بوده و پس از انجام ماموريت در يک منطقه روستايي، مي توانند فعاليت در مناطق ديگر را نيز در برنامه خود قرار دهند. همچنين مي توان طرح توسعه مراکز رشدي را که متولي ايجاد واحدهاي رشد روستايي مي باشند را به همراه اعتبارات مربوطه به بخشهاي دولتي و خصوصي واگذار نمود تا روند توسعه روستاها از طريق واحدهاي رشد در يک ميدان رقابتي تشديد گردد.
در ازاي دست يابي به سطوح مناسبي از اهداف پيشبيني شده ساز و کارهايي نيز جهت تشويق واحدهاي رشد در بازپرداخت تسهيلات اعطايي مي توان پيش بيني نمود .همچنين با در اولويت قرار دادن تحصيل کردگان روستايي درايجاد واحدهاي رشد اين امکان فراهم مي گردد تا اقشار با انگيزه و توانمند براي توسعه روستا وارد اين ميدان شوند که در اين صورت ضريب موفقيت واحدها بالاتر خواهد رفت؛ در صورتي که در شرايط فعلي تحصيل کردگان روستايي به جاي بازگشت به مناطق روستايي و تلاش براي توسعه مناطق بومي خود جز به بومي شدن درشهرها به چيزي نمي انديشند.

شاخص هاي رشد روستاها
واحدهاي رشد در هر منطقه روستايي نقش يک دولت خدمتگزار محلي را ايفا مي نمايند که با ارائه خدمات مبتني بر تحقيق و معنويت تلاش مي کند تا اوضاع روستا را سامان داده وپس از آن نظامي را در جهت مديريت روستا و پيگيري برنامه هاي توسعه اي آن طرح ريزي نمايد. از اين روي شاخص هاي زير را مي توان به عنوان ملاک موفقيت واحدهاي رشد ارائه نمود:
– درآمد متوسط هر خانواده، تعداد ظرفيت هاي شغلي ايجاد شده، ظرفيت هاي اصلي وجنبي، احساس امنيت شغلي در بين روستائيان، در بخش بهبود وضعيت اقتصادي روستا و افزايش بازدهي فعاليتهاي اقتصادي در بخشهاي کشاورزي، دامپروري و…  – افزايش بهداشت محيط، تعداد افرادي که آموزش بهداشتي را گذرانده اند، کاهش ميزان ابتلائات رايج، ايجاد، بهبود عملکرد، فراگيري يا افزايش امکانات بهداشتي مثل حمام، درمانگاه، در بخش بهبود وضعيت سلامت روستائيان – – ميزان حضور در برنامه هاي فرهنگي جمعي، افزايش سطح همدلي و همکاري، ايجاد واحدهاي همکاري جمعي نظير تعاونيهاتيم هاي فرهنگي، علمي، ورزشي و . . .بازنگري و طراحي مجدد سنت ها، کاهش منازعات ارتقاء سطح سواد، ميزان استفاده از رسانه هاي جمعي در بخش بهبود فضاي فرهنگي و روابط اجتماعي؛-  ايجاد و تکثير مشاغل مبتني بر کار کارشناسي واحدهاي رشد با سرمايه گذاري مشترک واحدهاي رشد و روستاها در بخش آموزش.