اما آيا ورود تکنولوژي خارجي نبايد تحت شرايط خاصي انجام گيرد؟ ورود بيرويه تکنولوژي خارجي، به خصوص وقتي که زيرساختهاي تکنولوژي يك كشور استوار نباشد، هيچ پيامدي جز انتخاب ضعيف تکنولوژي و تداوم وابستگي نخواهد داشت و هيچگاه منجر به توسعة درونزاي تكنولوژي و مشاركت كشور در توليد جهاني تكنولوژي نخواهد شد.
مفهوم و تعاريف انتقال تکنولوژي
برداشت از مفهوم انتقال تکنولوژي متفاوت است. تکنولوژي به عنوان يک مقوله کلي، در رديف اشياء نيست که قابل جابجايي از نقطهاي به نقطه ديگر باشد. پس چه برداشتي از انتقال تكنولوژي به واقع نزديكتر است.
– انتقال تکنولوژي يعني انتقال دانش فني به فراخور شرايط بومي، همراه با جذب و اشاعة اثربخش آن در درون يک کشور و يا از کشوري به کشور ديگر.
– انتقال تکنولوژي يعني صدور عوامل تکنولوژيک مشخص از کشورهاي توسعه يافته به کشورهاي در حال توسعه، به گونهاي که کشورهاي در حال توسعه بتوانند تسهيلات توليدي جديدي را ايجاد کرده و به کار اندازند و يا اينکه تسهيلات موجود خود را گسترش دهند. (تعريف از انکتاد)
– انتقال تکنولوژي يعني استفاده از يک تکنولوژي موجود در جايي که قبلاً از آن استفاده نشده است.
– انتقال تکنولوژيک به طور کلي شامل انتقال توانايي کاربرد و همچنين تطبيق و تغيير و در بسياري از موارد ايجاد نوآوري در محصول، فرايند و يا تجهيزات است.
– انتقال تکنولوژي فرآيندي است که طي آن، اطلاعات و پيشرفتهاي يک سازمان بهصورتي در ميآيد که قابل استفاده براي سازمان ديگري باشد. اين امر به معناي سازگار کردن يک تکنولوژي جديد با محيطي ديگر از طريق تغيير و به کارگيري خلاقانة آن است.
– و سرانجام، انتقال تکنولوژي يعني مبادلة شايستگي و تفکري که در وراي آن قرار دارد، چه بهمنظور اعتلاي شايستگيهاي موجود و چه به منظور پشتيباني از صنايع کشورهاي رو به توسعه در امور طراحي و توسعة محصولات و فرآيندها.
از تعاريف فوق چنين برميآيد که گونههاي مختلفي از انتقال تکنولوژي متصور است که هر کدام در شرايط خاصي بهکار ميآيند و ارزش و ماهيت منحصر بهفردي دارند.
مدل کلي انتقال تکنولوژي
ساملي کاسکون نويسندة سرشناس درکتاب معروف خود مينويسد:
“فرآيند انتقال تکنولوژي در بردارندة ابعاد متعدد و بسيار پيچيدهاي است که بعضي از آنها شايد متضاد با بعضي از ابعاد ديگر باشد. پيچيدگي اين فرآيند، همراه با جاذبهاي که دارد، مدلسازي آن را به امري ضروري تبديل ميکند. اين مدل، نه تنها بايد خود فرآيند انتقال را تشريح کند، بلکه بايد موانع و دشواريهاي موجود بر سر راه انتقال را نيز مشخص نمايد. به هرحال، نميتوان از بهترين و يگانهترين راه انتقال تکنولوژي صحبت کرد، زيرا اولاً تکنولوژي در خلاء عينيت پيدا نميکند، بلکه در قالب محصول، فرايند و نيروي انساني متبلور ميشود. ثانياً، تکنولوژي فقط از طريق مسيرهاي سازماني و سازوکارهاي بسيار متنوع به جريان ميافتد. بنابراين ارزشهاي اجتماعي و فرهنگ به اجزاي لاينفک تکنولوژي و انتقال آن تبديل ميشود. ثالثاً، مسيرهاي جاري شدن تکنولوژي بسيار متنوع است و نميتوان گفت که بهترين راه انتقال آن فلان مسير است. از اينرو، وجود مدلي اثربخش براي انتقال تکنولوژي، بهمنظور يافتن راههاي بهتر انتقال کامل دانشها و فرآيندهاي نهفته در تکنولوژي بسيار اهميت دارد.”
روشهاي انتقال تکنولوژي
تجربة کشورهاي تازه صنعتي شده نشان ميدهد که انواع مختلفي از روشهاي انتقال مورد استفاده قرار گرفته است. در برخي از کشورها مانند کرة جنوبي، تايوان و هنگکنگ از “واردات کالاهاي سرمايهاي و ماشينالات صنعتي” بهعنوان مهمترين روش انتقال تکنولوژي در دهة 1980 ياد ميشود. در حالي که در بسياري از کشورهاي جنوب شرقي نظير چين، مالزي، سنگاپور و تايلند، “سرمايهگذاري مستقيم خارجي”، عمدهترين روش جهت انتقال تکنولوژي و مهارتهاي فني و مديريت به اين کشورها بوده است.
برخي از مهمترين روشهاي اکتساب و انتقال تکنولوژي عبارتند از:
1. انتقال تکنولوژي از طريق سرمايهگذاري مستقيم خارجي (Foreign Direct Investment,)
سرمايهگذراي مستقيم خارجي بهعنوان يکي از مهمترين شيوههاي انتقال تکنولوژي محسوب ميشود. انتقال تکنولوژي توسط سرمايهگذاري مستقيم خارجي معمولاً زماني به وقوع ميپيوندد که يک يا چند شرکت خارجي در امر انتقال سرمايه، مهارت فني، مديريتي و بازاريابي در يک کشور خارجي از طريق شعباتش در آن کشور فعاليت مينمايند. قابل ذکر است که شرکتهاي خارجي ميتوانند تمام، حداکثر و يا حداقل مالکيت شعباتش را درکشور خارج عهدهدار شوند. از آنجائيکه منابع جهاني تکنولوژي عمدتاً در اختيار شرکتهاي چندمليتي ميباشد سرمايهگذاري مستقيم خارجي که توسط آنها انجام ميگيرد نقش مهمي در جذب تکنولوژي به کشورهاي در حال توسعه دارد.
در کل، سرمايهگذاري مستقيم خارجي بيشتر به کشورهايي جريان مييابد که خصوصياتي نظير نيروي کار ارزان و ماهر و وفور منابع طبيعي، داشته باشند. يکي از فوائد مهم سرمايهگذاري خارجي اين است که معمولاً انتقال معلومات، دانش فني جديد، مهارتهاي مديريتي و بازاريابي (به کشور گيرنده) را به همراه دارد. اگر چه انتقال تکنولوژي از طريق سرمايهگذراي مستقيم خارجي همواره مطرح بوده است ولي انتقادهايي نيز به اين روش وارد شده است. از جملة اين انتقادها ميتوان به مواردي که در آن سرمايهگذار که معمولاً شرکتهاي چندمليتي ميباشند سعي در نفوذ هر چه بيشتر در بازار کشور گيرنده و استفاده از منابع خام و ارزان طبيعي و نيروي انساني مينمايد، اشاره نمود.
2. انتقال تکنولوژي از طريق سرمايهگذاري مشترک (Joint Venture)
از جمله روشهاي متدوال ديگر انتقال تکنولوژي، سرمايهگذاري مشترک ميباشد که به صورت يک همکاري و قرارداد مشترک بين شرکت محلي در کشور ميزبان و طرف خارجي آن منعقد ميگردد. تفاوت اصلي ميان قراردادهاي سرمايهگذاري مشترک و سرمايهگذاري مستقيم خارجي (FDI) در اين است که در اولي هر دو طرف قرارداد در تصميمگيري، کنترل و فوائد معامله سهيم ميباشند و حال آنکه در دومي معمولاً سرمايهگذار، کنترل اصلي را در جريان انتقال برعهده دارد.
در اين روش طرف دريافت کنندة تکنولوژي قادر است تا از تکنولوژيهايي بهرهبرداري نمايد که به تنهايي توان استفاده و بهرهبرداري از آن را نداشته است. در نتيجه، هر قدر ميزان و درجة همکاري و حضور طرفين قرارداد سرمايهگذاري مشترک در همة زمينهها نظير تحقيق و توسعه، کنترل کيفيت و ترتيبات سازماندهي بيشتر باشد، درجة موفقيت آن نيز افزايش مييابد. همچنين، تمايل و تلاش مشترک طرفين قرارداد نيز در کاهش هزينهها و افزايش منافع حاصله از آن ميتواند از عوامل موثر در موفقيت آن محسوب شود. از ديگر فوائد اين قراردادها اين است که موجب تحولي چشمگير در ساختار صنايع و رفتار رقابتي ميشود. اخيراً اهميت قراردادهاي سرمايهگذاري مشترک در مقايسه با ساير روشهاي انتقال تکنولوژي به دليل اينکه تعداد بيشماري از شرکتهاي صنعتي که قبلاً فقط در بازار محلي (داخلي) فعاليت ميکردند تمايل زيادي به رقابت در بازارهاي بينالمللي پيدا کردند، افزايش يافته است. اين قراردادها ميتوانند به طور فزايندهاي جهت توسعه صنايع جديد، احياء صنايع بالغ، رشد و يا ارتقاء مزيت رقابتي شرکتهاي صنعتي مفيد واقع شوند. اين روش بهعنوان يکي از کاراترين کانالهاي انتقال تکنولوژي مطرح ميشود. زيرا زماني که عرضه کنندة خارجي تکنولوژي در منافع و ريسکهاي پروژه سهيم باشد، بهطور مستقيم در جهت موفقيت آن تلاش مينمايد.
با وجود مزاياي گوناگون انتقال دانش فني و مهارتهاي مديريتي توسط قراردادهاي سرمايهگذاري مشترک، موقعي که اهداف عرضهکننده و دريافت کننده تکنولوژي با يکديگر مغايرت داشته باشد، دستيابي به يک توافق همه جانبه و پايدار بسيار مشکل است. در كشور ما اين روش جواب نداده است و موجب شده است ما بخشهاي كم ارزش قرار دادها را انجام دهيم.
3. انتقال تکنولوژي از طريق قراردادهاي ليسانس(Licensing Agreements)
قرارداد ليسانس به قراردادهايي اطلاق ميشود که به وسيلة عرضه کننده ليسانس براي يک مدت معيني و در مقابل مبلغ مشخصي (که معمولاً به شکل Royality ميباشد) به دريافت کنندة آن فروخته ميشود. تفاوت اصلي ميان قرارداد ليسانس و سرمايهگذاري مشترک در اين است که در اولي سهم يکساني از مشارکت بين طرفين قرارداد وجود
ندارد. عرضه کنندة ليسانس موافقت مينمايد که تکنولوژي مورد نياز را توسط سرمايهگذاري کامل دريافت کنندة تکنولوژي فراهم نمايد. به علاوه، به طور کلي قرارداد از جمله منابع ارزانتر تکنولوژي محسوب ميگردد و همچنين موجبات خوداتکائي تکنولوژيکي کشور دريافت کنندة تکنولوژي را فراهم مينمايد. در کل کشورهايي که داراي قابليتهاي بيشتر و بهتر جذب تکنولوژي ميباشند، بيشتر از اين روش جهت انتقال فناوري استفاده مينمايند.
4. انتقال تکنولوژي از طريق قراردادهاي کليد در دست
انتقال تکنولوژي و دانش فني از طريق روش کليد در دست به قراردادهايي اطلاق ميشود که عرضه کنندة تکنولوژي تعهد مينمايد که کلية عمليات مديريتي فني و خدمات مهندسي مورد نياز براي برنامهريزي، ساخت و نصب پروژههاي تکنيکي را در مقابل دريافت مبلغ مشخصي انجام دهد. به عبارت ديگر، در قرارداد کليد در دست عرضة کنندة تکنولوژي، مجموعة کاملي از تجهيزات فيزيکي و ابزار آلات به همراه نصب و راهاندازي آنان را برعهده ميگيرد.
کشورهاي در حال توسعه، معمولاً از اين روش در مراحل اوليه توسعه صنعتي خود استفاده مينمايند. اگر چه انتقال تکنولوژي از اين طريق ممکن است باعث تسريع در روند انتقال ماشينآلات و سختافزار به کشور گيرندة تکنولوژي شود، اما همانطور که تجربه بسياري از کشورهاي در حال توسعه نشان داده است، در بسياري از مواردي که کشوري از اين روش استفاده نموده فقط قادر به استفاده از ماشينآلات و آنهم بعضاً با کمکهاي فني عرضة کنندة آنها بوده و دانش فني و معلومات لازم براي استفاده از آن ماشين آلات را اکتساب ننموده است. در نتيجه پس از مدتي و با قديمي شدن تکنولوژي و ماشينآلات مورد استفاده، قدرت رقابت از اين صنايع گرفته شده و مجبورند يا با صرف سرمايهگذاري کلان تکنولوژي جديدي را جايگزين کنند و يا شاهد مرگ تدريجي صنعت باشند.
5. انتقال تکنولوژي از طريق واردات کالاهاي سرمايهاي و ماشينآلات
از طرق ديگر انتقال دانش فني، وارد نمودن کالاهاي سرمايهاي و ماشينآلات ميباشد که نقش مهمي در افزايش ساختار صنعتي و توانايي تکنولوژيکي کشور گيرندة تکنولوژي، ايفا مينمايد. درجة موفقيت اين روش انتقال تکنولوژي در توسعة توانايي محلي تکنولوژيکي در کشور گيرندة تکنولوژي، بستگي به سطح توسعة توانايي محلي تکنولوژيکي در کشور گيرندة تکنولوژي، بستگي به سطح توسعة صنعتي و درجة تخصصهاي مديريتي و فني و ظرفيت جذب آن دارد. کشورهاي تازه صنعتي شدة واقع در جنوب شرقي آسيا با اتخاذ سياستهاي مناسبي نظير اجراي موثر راهبرد توسعه صادرات توانستند از طريق درآمدهاي عايد از صادرات محصولات صنعتي خود جهت واردات ماشينآلات و کالاهاي سرمايهاي پشتوانة مالي مناسبي بدست آورند. براي مثال ميتوان به کشور کرة جنوبي اشاره نمود که در دهة 80 بهطور گستردهاي از اين روش (واردات ماشينآلات و کالاهاي سرمايهاي) بهعنوان يکي از عمدهترين طرق انتقال تکنولوژي به کشورش استفاده نمود.
6. انتقال تکنولوژي از طريق قراردادهاي بيع متقابل
در اين روش، عرضه کننده تکنولوژي موافقت مينمايد که امکانات توليدي براي متقاضي فراهم نمايد و در آينده از محصولات توليد شده وي به عنوان بازپرداخت اصل و سود سرمايهگذاري خود، خريداري نمايد. معمولاً قرادادهاي بيع متقابل نه تنها شامل ماشينآلات و وسايل ميشوند بلکه همچنين شامل استفاده از دانش فني و کمکهاي فني عرضهکننده تکنولوژي که براي توليد محصولات بکار برده ميشود ميگردد. مهمترين مشوق و انگيزه عرضه کنندة تکنولوژي در وارد شدن در قرارداد بيع متقابل، استفاده و بهرهبرداري از منابع طبيعي و انساني ارزان در کشور دريافت کننده تکنولوژي ميباشد. مهمترين انگيزه براي دريافت کنندة تکنولوژي، انتقال تکنولوژي صنعتي و بهرهبرداري حداکثر از منابع طبيعي و انساني در کشورش ميباشد.
7. انتقال تکنولوژي از طريق مهندسي معکوس
انتقال تکنولوژي از اين طريق معمولاً به وسيلة خريد نمونههاي ماشينآلات از خارج و پياده نمودن و کپي نمودن از روي آن صورت ميپذيرد؛ به خصوص آن ماشينآلاتي که از تکنولوژي سادهتري برخوردار ميباشند. بهعبارت ديگر اين روش ممکن است در صنايع با تکنولوژي پيشرفته مانند صنايع شيميايي و دارويي کاربردي نداشته باشد. انتقال تکنولوژي از طريق مهندسي معکوس معمولاً زماني انجام ميپذيرد که شرکتهاي چندمليتي و يا کشور عرضه کنندة تکنولوژي، از انتقال حق امتياز تکنولوژيهاي پيشرفته به کشورهاي در حال توسعه امتناع ورزند. در اين حالت، شرکت و يا کمپاني محلي در کشور دريافت کننده (در حال توسعه) تلاش مينمايد که از روي محصول توليدي اصلي، محصول مشابه آن را بسازد. انتقال تکنولوژي از اين طريق در صنايعي که اجزاء ترکيبي آن به سادگي قابل دسترسي ميباشند مانند صنايع کامپيوتر و نيمههاديها متدوالتر ميباشد. بايد خاطرنشان نمود که استفاده از اين روش براي کشورهايي که از نظر تواناييهاي درونزاي تکنولوژيکي ضعيف ميباشند بسيار مشکل بهنظر ميرسد.
8. انتقال تکنولوژي از طريق قراردادهاي کمکهاي فني و خدمات مهندسي
الف)کمکهاي فني
کمکهاي فني عموماً خدمات و اطلاعات فني و مديريتي (صنعتي) است که در توليد و ساخت محصول يا مواد، مورد نياز باشد. معمولاً اين خدمات از طرف واحدهاي توليدي که داراي تجارب لازم و کافي در اين زمينه باشند ارائه ميگردد.
در پروژة صنعتي و توليدي کمکهاي فني عمدتاً شامل خدمات زير است:
– کمک در انتخاب تکنولوژي و روش ساخت و آزمايش کارخانه
– تهية صورت مشخصات فني ماشينآلات و تجهيزات
– تهية مشخصات محصول
– همکاري در مقايسه پيشنهادات خريد ماشينآلات
– همکاري در تهيه و خريد قطعات نيمساخت و لوازم و مواد کمکي
– همکاري در تهيه مشخصات مواد اوليه و منابع تأمين آنها
– خدمات در رابطه با انجام آزمايشات و تحقيقات مواد اوليه و محصول
– نظارت بر عمليات نصب و راهاندازي کارخانه
– خدمات و کمک در بالا بردن درجه استحصال آموزش افراد کشور انتقال گيرنده براي دوران بهرهبرداري
– خدمات در مورد تصحيح و تغيير روشهاي توليدي
– خدمات مديريتي در حين راهاندازي و بهرهبرداري
ب) خدمات مهندسي
خدمات مهندسي به آن دسته از کارهاي فني اطلاق ميگردد که در جهت ايجاد يک پروژه صنعتي و توليدي بهکار آيد معمولاً اين خدمات توسط موسسات مهندسي باتجربه در امر موردنظر و يا فروشندگان ماشينآلات اصلي طرح، ارائه ميشود.
خدمات مهندسي عمدتاً شامل کارهاي فني به شرح زير ميباشد:
– تهية نقشه آرايش کارخانه
– طراحي تجهيزات و تاسيسات
– تهية نقشههاي اجرايي ساخت قطعات و لوازم و بعضي تجهيزات
– تهيه نقشههاي نصب و دستورالعملهاي مونتاژ
– تهية نقشههاي اجرايي ساختماني
– پيمان عمليات اجرايي ساخت و نصب کارخانه
– آموزش افراد کشور انتقال گيرنده
9. انتقال تکنولوژي از طريق استخدام پرسنل علمي و فني
در اين بخش قبل از هر چيز بايد گفت که قلب تکنولوژي، انسان است؛ انساني که ميتواند سختافزار و دانش فني را به خوبي به کار گيرد و در يک روند تکاملي بخشي از نيازهاي تکنولوژيک انسانها را برآورده نمايد. تجربه نشان داده است که کشورهايي که توانستهاند سرمايههاي انساني خود را غني کرده و بدرستي جهت دهند توانستهاند تمامي مولفههاي تکنولوژي را فراهم کرده و به پيشرفت قابل توجهي برسند.
در سطوح توانمندي تکنولوژي هر چه از پايينترين سطح بهرهبرداري تا بالاترين سطح تحقيق و توسعه پيش ميرويم، اتکاء به ماشين و سختافزار کمتر شده و اهميت انسان بيشتر ميشود.
روند تغييرات سختافزار هم نشان ميدهد که درگذر زمان نقش سختافزار، اولاً يک نقش انعطافپذير و ثانياً يک نقش حاشيهاي خواهد شد.
در روند تبديل منابع طبيعي به محصولات نهايي نيز چنين روندي قابل ملاحظه است. هر چه به محصول نهايي نزديک ميشويم، نقش انسان پررنگتر شده و ارزش افزودة حاصل نيز بهطور صعودي افزايش مييابد.
مطالب فوق نشان ميدهد در صورتي که حداقل آمادگي تکنولوژي در کشور يا بنگاه نيازمند تکنولوژي وجود داشته باشد، ميتوان با استفاده از تجارب مهندسان و متخصصان توانمند در عرصه مورد نياز، به تکنولوژي دست يافت. تحولات جهاني امکان استفاده از اين روش را افزايش داده است. بهعنوان مثال پس از فروپاشي شوروري سابق حدود چهار ميليون متخصص و دانشمند برجسته با بحران بيکاري روبرو شدند که حاضر بودند با شرايطي مناسب در ساير کشورها از جمله ايران کار کنند.
در اروپا نيز چنين موقعيتهايي وجود دارد. از جمله روند روبهافزايش بيکاري در فرانسه و وجود افراد صاحب تجربه در کانون بازنشستگان آنها، زمينة مناسبي براي استفاده از متخصصين است. حتي در شرايط عادي نيز ميتوان با به خدمت گرفتن مشاوران مناسب به فوتوفنهاي نهفته در فرايند عرضة محصول دست يافت. براي استفاده از اين روش آمادگي و انگيزه و علاقة متقاضي به کسب تکنولوژي ضروري است و با وجود اين شرايط ميتوان با هزينة بسيار پايينتري نسبت به ساير روشهاي انتقال تکنولوژي، تکنولوژي را کسب نمود.
شيوههاي مدرن انتقال تکنولوژي
بههمان نسبتي که تکنولوژي پيشرفت کرده است، الگوها و سازوکارهاي تحقيقات و انتقال تکنولوژي نيز دستخوش تغييرات ريشهاي شده است. برخي از اين تغييرات به ماهيت علمي و تحقيقگراي تکنولوژيهاي پيشرفته باز ميگردد و برخي از آنها ناشي از ابتکار ملتهايي است که به گونهاي آگاهانه و سازمان يافته به رقابت با کشورهاي پيشرفتة صنعتي برخاستهاند و تصميم دارند که در آينده به باشگاه سفيدپوستان ثروتمند بپيوندند.
توسعة تکنولوژيهاي پيشرفته اطلاعات و ارتباطات، تاثير بسيار محسوسي بر شيوههاي انتقال تکنولوژي داشته است، به اين معنا که ارتباطات غيررسمي سازمانهاي مختلف و پرسنل علمي و فني آنها را گسترش داده و بازار شيوههاي غيرمستقيم انتقال تکنولوژي را بيش از پيش گرم کرده است.
علاوه بر اين، صنايع رقابتجويي که نگران آيندة خود هستند، عميقاً دريافتهاند که ديگر نبايد در خانههايشان بنشينند و بيگانگان را به انتقال رسمي و پرهزينه تکنولوژي فراخوانند. آنان از تحليل فرصتهاي نوين آموختهاند که ميتوانند و بايد مرزهاي حضور خود را در اقصي نقاط جهان بگسترانند و هر جا که ردپايي از علوم و تکنولوژي پيشرفته يافت ميشود، حضوري آشکار يا پنهان داشته باشند و از طريق تماس مستقيم و نزديک با موسسات و سازمانهاي صنعتي پيشرفته درسهايي بياموزند که هرگز با نشستن در خانه حاصل نميشود. بههمين دليل است که سياستهاي درونگراي تکنولوژي تدريجاً جاي خود را به سياستهاي برونگرا ميسپارند تا راه تحريک بينالمللي صنايع را هموار نمايند. مهمترين شيوههاي انتقال تکنولوژي که اخيراً در چارچوب سياستهاي برونگراي تکنولوژي مورد توجه ملتهاي تازه صنعتي شده آسيا قرار گرفته است و ژاپن از مدتها پيش از آنها استفاده کرده است، به شرح زير ميباشد:
1. آموزش فني کارکنان در صنايع کشورهاي پيشرفته
شرکتهاي صنعتي کشورهاي تازه صنعتي شده آسيا، کارکنان خود را بهگونهاي منظم براي آموزش علمي به شرکتهاي پيشرفته بيگانه اعزام ميکنند. به اين ترتيب، مهندسان و تکنسينهاي اعزامي در معرض تکنولوژي، عمليات و تجربيات شرکتهاي بيگانه قرار ميگيرند و ضمن آن با شگردهاي صنعتي، فني و بازاريابي آنها نيز آشنا ميشوند.
بهعنوان مثال در مطبوعات کرة جنوبي نمونههاي زيادي از آموزش فني در کشورهاي خارجي به چاپ رسيده است که آخرين موج آنها به صنايع هوافضا مربوط ميشود.
2. تاسيس شرکتهاي تابعه در کشورهاي صنعتي
ايجاد شرکتها و شعب تابعه براي فروش، توليد و بهخصوص تحقيق و توسعه در کشورهاي بيگانه، يکي از استراتژيهاي محوري شرکتهاي فرامليتي است که به تازگي توسط کشورهاي تازهصنعتيشدة آسيا نيز مورد تقليد قرار گرفته است. اين نوع حضور در کشورهاي ديگر باعث ميشود که صنايع و مراکز تحقيقاتي خودي در معرض روندهاي تکنولوژي کشورهاي ديگر قرار گيرند و ضمناً از تخصصهاي فني موجود در آن کشورها با سهولت بيشتري استفاده کنند و ارمغاني براي کشور بههمراه آورند که نتيجة آن، سهم بيشتري از بازارهاي جهاني ميباشد. گزارشهاي موجود حاکيست که برخي از شعب خارجي صنايع کشورهاي تازه صنعتي شده، فعاليتهاي گستردهاي در زمينة جمعآوري انواع اطلاعات علمي و فني دارند.
3. ايجاد مراکز تحقيقاتي در کشورهاي صنعتي
بديهيترين انگيزههاي ايجاد مراکز تحقيقاتي در کشورهاي صنعتي بيگانه عبارتند از:
– ردگيري پيشرفتهاي تکنولوژي در خارج از کشور
– اکتساب محلي يا ايجاد تکنولوژيهاي جديد با استفاده از امکانات و تسهيلات موجود در آن کشورها
اين شيوه از ديرباز مورد توجه شرکتهاي فرامليتي بوده و آنان طريق گسترش جهاني عناصر توليد، توسعة محصول و تحقيق در اطراف جهان، مخاطرات نوآوري صنعتي را کاهش ميدهند. اکنون کشورهاي تازه صنعتي شدة آسيا با استفاده از اين شگرد ميکوشند تا برکمبود ظرفيت تحقيقات بومي و نيروي انساني پژوهشگر خود غلبه کنند.
بهعنوان مثال، بسياري از مراکز تحقيقاتي که توسط دولت و يا شرکتهاي بزرگ کرهاي ايجاد شدهاند در کشورهاي آمريکا و ژاپن فعاليت ميکنند و بنابراين قادرند که هم تکنولوژيهاي تازهتر را بدست آورند و هم دانشمندان مجرب محلي را استخدام نمايند. برخي ديگر از آنها در کشورهاي چين و روسيه مستقر هستند و به شرکتهاي خود کمک ميکنند تا بازارهاي سريعاً متحول اين شرکتها را بهتر درک کرده و از مهارت پژوهشگران و طراحان سطح بالاي آنها نيز بهره جويند. صنايع کرهاي با استخدام مليتهاي خارجي در مراکز تحقيقات برون کشوري خود ميکوشند به فعاليتهاي تحقيقاتي خود صورتي جهاني ببخشند تا بتوانند دانش فني مورد نيازشان را به سرعت کسب نمايند. هزينة تامين و ادارة اين مراکز از محل تکنولوژيها و اطلاعاتي که دربارة بازارهاي خارجي جمعآوري ميشود، جبران ميگردد.
4. ايجاد محافل و انجمنهاي علمي و فني بينالمللي
تشکيل اين محافل که پايگاههايي براي تبادل آرا بين دانشمندان و تکنولوژيستهاي کشورهاي تازهصنعتيشده و کشورهاي پيشرفته ميباشند، به ويژه از طرف دولت کره بهعنوان يکي از استراتژيهاي انتقال تکنولوژي پيشرفته تعقيب ميشود. دانشمندان و تکنولوژيستهاي خودي از طريق اين محافل از پيشرفتهاي علمي و فني آگاه گرديده و بهترين منابع جهاني تکنولوژي را براي انتقال شناسايي ميکنند. همانطور که ميدانيم شناسايي اين منابع يکي از الگوهاي انتقال تکنولوژي است.
5. تاسيس مراکز آموزشي و تحقيقاتي” سطحبالا” در داخل کشور به سرپرستي دانشمندان و مؤسسات آموزشي و تحقيقاتي پيشرفته جهان
مراکز آموزشي و تحقيقاتي سطحبالا امروزه تعريف و ماموريتهاي خاصي را دارند و امتياز آنها صرفاً به کيفيت بالاي آنها مربوط نميشود. بلکه در اين نوع مراکز تاکيد اصلي بر ادغام آموزش و پژوهش و تربيت پژوهشگران در سطح دکترا و فوق دکترا است. کشورهاي تازه صنعتي شدة آسيا با ايجاد اين مراکز در کشور خود و با سرپرستي دانشمندان بينالمللي، فرصتهاي مناسبي را از جهت کار با پژوهشگران سرشناس جهاني براي پژوهشگران خود فراهم ميکنند. درکرة جنوبي، وزارت علوم و تکنولوژي مسئول ايجاد و توسعه اينگونه مراکز است. مزيت مهم مراکز مذکور اين است که جذب دانشمندان درجة يک از کشورهاي پيشرفته را تسهيل و جريان فرار مغزها را معکوس ميکند. بهعنوان مثال، موسسه علوم وتکنولوژي کره موفق شده است که از طريق همکاري با يکي از مراکز پژوهشي سطحبالا، دوازده برندة جايزة نوبل را براي تدريس و هدايت فعاليتهاي تحقيقاتي به کشور خود بکشاند!
6. تبادل آکادميک از طريق دانشگاهها
امروزه دانشگاهها به يکي از بازيگران اصلي عرصة انتقال تکنولوژي پيشرفته تبديل شدهاند. همکاري و مبادلات بين دانشگاهي اکنون بهعنوان يک سياست موثر انتقال تکنولوژي در کشورهاي مختلف جهان تعقيب ميشود. نکتة مهم اين است که بعضي از کشورهاي تازه صنعتي شدة آسيا اخيراً به ايجاد موسسات مشترک صنعتي- آکادميک با دانشگاههاي صنعتي جهان دست زدهاند تا از اين طريق به فعاليتهاي تحقيقاتي مشترک در زمينة تکنولوژيهاي پيشرفته بپردازند. بهعنوان مثال، گسترش اين نوع همکاريها فيمابين شرکتهاي کرهاي و دانشگاههاي خارجي موجب شده است تا آنان توانمنديهاي صنعتي خود را بسيار سريعتر بهبود بخشند، زيرا در اين مسير ميتوانند از اشخاص بسيار آموزش ديده و مجربي استفاده کنند که با موسسات تحقيقاتي مختلف ارتباط تخصصي دارند.
7. مشارکت صنايع داخلي با صنايع خارجي
اين نوع مشارکتها از ديرباز منبع انتقال تکنولوژيهاي پايهاي به صنايع کشورهاي تازه صنعتي شده بوده است. آمريکائيها در مورد کرهايها اذعان ميکنند که آنان با خود پول، تجربة توليد و دسترسي به بازارهاي جديد را بر سر ميز مذاکره ميآورند. شرکتهاي خارجي نيز معمولاً تکنولوژي لازم را عرضه ميکنند. پيمانهاي فني استراتژيک با ساير پيشگامان بازارهاي جهاني به شرکتهاي کرهاي اجازه ميدهد تا سريعتر در بازارهاي جديد نفوذ کنند. بهعلاوه، اين پيمانها طيف گستردهاي از تکنولوژيهاي پيشرفته را در اختيار آنان قرار ميدهد.
8. همکاري استراتژيک
همکاري استراتژيک عبارت است از فرآيند تشخيص “شکاف” در تکنولوژيهاي بومي با جستجو براي يافتن تکنولوژيهاي پرکننده و سپس درگير کردن صاحبان آن تکنولوژي در مشارکتي که نتيجة آن انتقال تکنولوژي به کشور باشد. کشورهاي تازه صنعتي شدهاي مثل کره، همانند کشورهاي پيشرفتة صنعتي، اکنون در جستجوي مکملهاي تکنولوژي بومي خود هستند و براي اين منظور هر مشوقي را که لازم باشد فراهم ميکنند تا صاحبان خارجي تکنولوژي را به اين نوع همکاريها بکشانند.
9. ثبت اختراعات ارزان قيمت خارجي در کشور
کشورهاي صنعتي از ديرباز بهعنوان مرکز ثبت اختراعات شناخته شدهاند و به اين وسيله، اختراعات را به کشور خود ميکشانند و آنها را به بهاي نازلي خريداري ميکنند.
با پايان جنگ سرد و بازشدن بازارهاي روسيه، فرصت ويژهاي براي صنايع بزرگ، که در جستجوي تحقيقات بنيادي و پروانههاي ثبت اختراع ارزان قيمت بودهاند فراهم شده است. کرهايها با خريد پروانههاي ثبت اختراع روسي از اين فرصت به خوبي استفاده کردهاند و تا سال 1993 توانستند 365 پروانه را از روسها بخرند. آنان پروانههاي ثبت اختراع مخترعان کشورهاي ديگر را نيز ميخرند.
10. تملک شرکتهاي خارجي و يا خريد پارهاي از سهام آنان
اين شيوه که از شگردهاي مرسوم دستيابي به تکنولوژيهاي ديگران در کشورهاي صنعتي است، اخيراً مورد توجه کشورهاي تازه صنعتي شده نيز قرار گرفته است.
11. استخدام متخصصين و دانشمندان خارجي
شرکتهاي بزرگ صنعتي، بهعنوان يکي از روشهاي غير مستقيم انتقال تکنولوژي، مايل به استخدام متخصصان بيگانه در عمليات خود هستند. اکنون اين شيوه در کره نيز دنبال ميشود و دولت اعلام کرده است که هزينههاي استخدام کارکنان خارجي سطح بالا را تامين خواهد کرد. اين هزينهها مشتمل است بر مشوقهاي حقوقي براي کارکنان خارجي حائز شرايط و برجسته با نرخهايي بالاتر از استانداردهاي حقوق و دستمزد جهاني.
12. ايجاد پايگاههاي اطلاعاتي
کشورهاي تازه صنعتي شده به خوبي دريافتهاند که پايگاههاي اطلاعاتي قوي، منابعي ارزان و در عين حال بسيار عالي براي دستيابي به اطلاعات علمي و فني هستند. بهعنوان مثال، سرمايهگذاري جدي دولت کره در اين گونه پايگاهها، آن کشور را قادر ساخته است تا در مدت کوتاهي به انبوهي از اطلاعات علمي و فني دست يابد.
نتيجهگيري
در کل ميتوان چنين بحث نمود که نميتوان براي همة موقعيتها و شرايط فقط به يک روش خاص انتقال تکنولوژي اتکا نمود، چرا که روشهاي انتقال تکنولوژي برحسب نوع تکنولوژي مورد انتقال و شرايط به خصوص هر کدام متفاوت ميباشد. درجه و ميزان تاثير و موفقيت هر يک از روشهاي انتقال تکنولوژي همچنين بستگي به ميزان توانائيهاي جذب و درک دانش فني انتقال گيرندة تکنولوژي دارد.
بنابراين ميتوان چنين نتيجهگيري نمود که عوامل مهم تعيين کننده روش انتقال تکنولوژي به مقدار بسياري شامل ترکيبي از تمايل انتقال دهندة تکنولوژي جهت عرضه تکنولوژي و دانش فني و همچنين توانايي دريافت کنندة تکنولوژي جهت کسب و جذب تکنولوژي ميباشد. اهميت انتخاب روشهاي انتقال تکنولوژي بسياري از کشورهاي در حال توسعه را بر آن داشت که انواع مختلف روشهاي اکتساب تکنولوژي را جهت انتخاب مناسبترين آنها آزمايش نمايند.
انتقال تکنولوژي پيشرفته و ورود به آخرين مرزهاي تکنولوژي، مستلزم شيوههاي مدرن انتقال تکنولوژي است که تقريباً از بسياري جهات با شيوههاي مرسوم انتقال تفاوت دارد. اين امر به معناي منسوخ شدن شيوههاي مرسوم انتقال تکنولوژي نيست، چه بسا که استفاده از اين نوع شيوهها هنوز براي ما مناسب و مطلوب باشد. به هر حال سه جنبة مهم شيوههاي جديد انتقال تکنولوژي عبارت است از:
1- تاکيد کردن بر فعاليتهاي تحقيقاتي برونکشوري براي جذب و انتقال تکنولوژي به داخل.
2- بهکارگيري متخصصان خارجي براي پرکردن خلأهاي تکنولوژي بومي.
3- استفاده از هر سازوکار عملي براي شناسايي و ردگيري پيشرفتهاي تکنولوژي در خارج از کشور.
همة اين جنبهها براين حقيقت تاکيد ميکنند که تکنولوژيهاي پيشرفته را نميتوان مانند تکنولوژيهاي سنتي خريد. زيرا اين نوع تکنولوژيها شديداً به عامل انساني متخصص وابستهاند که معمولاً کشورهاي رو به توسعه از کمبود آن رنج ميبرند. بهنظر ميرسد که مناسبترين روش آن است که زمان و هزينة انتقال را به حداقل برساند و دسترسي به بازار، ميزان جذب تکنولوژي و همراهي با تحولات آن را به حداکثر برساند.
ماخذ:
1. مباني تکنولوژي و انتقال تکنولوژي از منظر سياستگذاري براي توسعه تکنولوژي، به اهتمام مهندس عباس فلاح.
2. ضوابط، مقررات و روشهاي مناسب انتقال تکنولوژي به کشور، دانشگاه علم و صنعت ايران، پاياننامه، عليرضا توکلي.
3. انتقال تکنولوژي در جهان سوم و ايران، ق- يوسفپور.
4. انتقال تکنولوژي، روشها و مراحل، گزارش تراز مطالعات مديريت و بهرهوري ايران- وابسته به دانشگاه تربيت مدرس.